آنان که نه از شب‌شان پروایی‌ست و نه از روزگاران غم‌زده و ظلمت، دیروز حماسه‌ای خلق کردند به شیرینی شکست سایه از آفتاب؛ پوپولیست‌ترین استانداری که بیخ نشاطش بریده و گل هوس پژمریده باید در «یک جهان شوک» باشد!
کارزار سخت و نابرابر انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری ایران بالاخره دیروز به پایان رسید و نتیجه آن در نخستین ساعات بامداد امروز اعلام شد؛ این انتخابات تریبونی واقعی برای اعلام نظر مردم بود؛ چه آنها که به هر دلیلی پای صندوق نیامدند و چه آنها که به هر یک از دو گفتمان غیرهمسوی حاضر در صحنه اقبال نشان دادند.
در این آوردگاه، اراده برخی منصوبان دولت سیزدهم برای به کرسی نشاندن «دولت زنبیل» عیان‌تر از آن بود که قابل انکار باشد؛ از مدعی فرود سخت بالگرد رئیس جمهور فقید تا ارائه دهنده ایده متوهمانه ایجاد شغل پایدار با یک میلیون تومان! تدبیرگران اما از قدرت مدبر حقیقی غافل بودند!
از حسین بن علی(ع) نقل است: إنّ رجُلاً قامَ إلى أميرِ المؤمنينَ عليه‌السلام فقالَ: يا أميرَ المؤمنينَ، بِما ذا عَرَفْتَ ربَّكَ؟ قالَ: بفَسْخِ العَزْمِ و نَقْضِ الهَمِّ؛ لَمّا هَمَمْتُ فحِيلَ بَيني و بَينَ هَمّي، و عَزمْتُ فخالَفَ القَضاءُ عَزْمي، عَلِمْتُ أنّ المُدَبِّرَ غَيري (التوحید 6/288)
مردی در برابر مولای متقیان(ع) برخاست و عرض کرد: ای امیر مؤمنان! خدا را به چه شناختی؟ حضرت فرمود: به بر هم زدن تصمیم و در هم شکستن قصد. وقتی قصد کاری کردم، میان من و قصدم مانعی به وجود آمد و آنگاه که تصمیمی گرفتم، قضای الهی با تصمیم من ناسازگاری کرد، پس دانستم که تدبیر کننده‌ای جز من وجود دارد.
اساتید بسیاری درباره آنچه دیروز در کشور روی داد قلم رنجه کرده‌اند و نیازی به پرداختن این قلم به آنچه در سطح ملی شاهد بودیم نیست؛ مقصود این وجیزه مروری است بر واقعیت آنچه در دو سال و چند ماه زعامت استاندار دولت سیزدهم بر کردستان گذشت و نتیجه‌ای را که می‌دانیم برای انتخابات در این استان رقم زد.
«اسماعیل زارعی‌کوشا» به زعم راقم این سطور، بی هیچ رقیبی پوپولیست‌ترین استاندار تاریخ ایران است؛ آنها که من دیده‌ام و یا آنها که در بیش از دو دهه کار در عرصه مطبوعات نام‌شان به گوشم آشنا شده است.
هم او که برای خود نام «مردمی‌ترین استاندار» را برگزید و بوقچی‌هایش تا توانستند آن را در کرنا کردند، هر زمانی هم که صاحب قلم منتقد در برابر این جریان ایستاد او را با ادبیات چارواداری و گویش چاله‌میدانی نواختند تا نوبت به مردم برسد؛ همان مردم فهیم و صدالبته محجوب و باحیایی که بارها ثابت کرده‌اند همه چیز را می‌فهمند اگرچه آبروداری می‌کنند! صدای سیلی تنگدستانی که دست دلیری‌شان بسته و پنجه شیری‌شان شکسته به گمانم تا دم واپسین در گوش اسماعیل قصه پرغصه کردستان خواهد ماند!
میزان مشارکت مردم کردستان در مرحله نخست انتخابات 23 درصد و در مرحله دوم 29 درصد بوده است؟ این بود مشارکت گسترده و پرشور؟ معاون سیاسی استاندار و فرماندار سنندج قبل از آنکه با فرمان «به جای خود» عرصه سیاسی کردستان را برای همیشه ترک کنند نباید درباره دلیل مشارکت حداقلی کردستان و مرکز استان به مردم توضیح دهند؟ نخستین مطالبه جدی ما از دولت چهاردهم پیگرد قانونی کسانی است که با بی‌عملی در رقم خوردن این فاجعه نقش‌آفرین اصلی بودند. در این باب در آینده به تفصیل خواهیم نوشت.
علاج بی‌جا آمدن زود رفتن است؛ اما «زارعی‌کوشا» نباید قبل از پاسخ‌گو شدن جایی برود؛ او باید بماند و بابت آنچه بر اقتصاد و معیشت این مردم تحمیل کرد بازخواست شود.
اما بعد؛ نمی‌شود از انتخابات کردستان نوشت و از طرز ایستادن نمایندگان این مردم در مجلس ننوشت؛ شناخت مردم از کسانی که انتخاب کرده‌اند از برکات این انتخابات بود؛ «رسول شیخی‌زاده» و «علیرضا زندیان» که تکلیف‌شان روشن است؛ آنها اگرچه در کنار نامزد شکست خورده ایستادند اما نمی‌توان بر کارشان خرده گرفت چون موضع‌شان مشخص بود و با شهامت آن را اعلام کردند؛ «امید کریمیان» چرا موضعش را علنی نکرد؟ ما که می‌دانیم چه کرده و به تفصیل درباره رویکرد او خواهیم نوشت!
اما «محسن فتحی» را چه کنیم؟ هم او که تصویرش در روز تأیید صلاحیت «مسعود پزشکیان» در چند قدمی این نامزد منتشر شد و بعد در جبهه «قالیباف» ایستاد و در حمایت از او رگ گردن کلفت کرد؛ یعنی «فتحی» جوان دوباره گرفتار اشتباه محاسباتی شد؟
تکلیف «سالار مرادی» هم که خیلی وقت است روشن شده است؛ روزی با اصلاح‌طلبان در سودای مجلس بود و در دوره اخیر هم که زیر پرچم اصولگرایان بختش را آزمود؛ درست است که او را این بار در گردهمایی حامیان قالیباف و در کنار نیکزاد دیدیم اما تجربه می‌گوید نمی‌شود بر روی جهت ایستادن او خیلی حساب باز کرد؛ من جنابش را به اقتضا مستقل اصلاح‌طلب اصولگرا می‌شناسم.
«محسن بیگلری» هم که «مجاهد روز شنبه» بود؛ کسی که احتمالاً به عشق استاندار محبوبش، در طول رقابت‌های انتخاباتی هیچ موضع علنی در حمایت از «مسعود پزشکیان» نداشت امروز در کمال ناباوری سلفی‌اش با رئیس‌جمهور منتخب را در صفحه مجازی‌اش منتشر کرد! او هم بازی را بد باخته است! «مسعود پزشکیان» هم جهت ایستادن «قسیم عثمانی» و «عبدالکریم حسین‌زاده» را دیده و هم طرز ایستادن «محسن بیگلری» را؛ باسوادترین رئیس‌جمهور تاریخ جهان هرچه نباشد باهوش که هست؛ نیست؟
تکمله؛ انتخابات تمام شد؛ نوبت طرح برخی سؤالات از «اسماعیل زارعی‌کوشا» و معاون توسعه مدیریت و منابع انسانی استاندار فرا رسیده است؛ در باب برخی استخدام‌های رانتی، تلاش برای نقل و انتقالات پنهانی نورچشمی استاندار و برخی ابهامات درباره مدارک جانبازی «عبدالله رشیدی‌پور»؛ خیلی زود با دست پر طرح مسئله می‌کنیم!
فرید کریمی
در این آوردگاه، اراده برخی منصوبان دولت سیزدهم برای به کرسی نشاندن «دولت زنبیل» عیان‌تر از آن بود که قابل انکار باشد؛ از مدعی فرود سخت بالگرد رئیس جمهور فقید تا ارائه دهنده ایده متوهمانه ایجاد شغل پایدار با یک میلیون تومان! تدبیرگران اما از قدرت مدبر حقیقی غافل بودند!
از حسین بن علی(ع) نقل است: إنّ رجُلاً قامَ إلى أميرِ المؤمنينَ عليه‌السلام فقالَ: يا أميرَ المؤمنينَ، بِما ذا عَرَفْتَ ربَّكَ؟ قالَ: بفَسْخِ العَزْمِ و نَقْضِ الهَمِّ؛ لَمّا هَمَمْتُ فحِيلَ بَيني و بَينَ هَمّي، و عَزمْتُ فخالَفَ القَضاءُ عَزْمي، عَلِمْتُ أنّ المُدَبِّرَ غَيري (التوحید 6/288)
مردی در برابر مولای متقیان(ع) برخاست و عرض کرد: ای امیر مؤمنان! خدا را به چه شناختی؟ حضرت فرمود: به بر هم زدن تصمیم و در هم شکستن قصد. وقتی قصد کاری کردم، میان من و قصدم مانعی به وجود آمد و آنگاه که تصمیمی گرفتم، قضای الهی با تصمیم من ناسازگاری کرد، پس دانستم که تدبیر کننده‌ای جز من وجود دارد.
اساتید بسیاری درباره آنچه دیروز در کشور روی داد قلم رنجه کرده‌اند و نیازی به پرداختن این قلم به آنچه در سطح ملی شاهد بودیم نیست؛ مقصود این وجیزه مروری است بر واقعیت آنچه در دو سال و چند ماه زعامت استاندار دولت سیزدهم بر کردستان گذشت و نتیجه‌ای را که می‌دانیم برای انتخابات در این استان رقم زد.
«اسماعیل زارعی‌کوشا» به زعم راقم این سطور، بی هیچ رقیبی پوپولیست‌ترین استاندار تاریخ ایران است؛ آنها که من دیده‌ام و یا آنها که در بیش از دو دهه کار در عرصه مطبوعات نام‌شان به گوشم آشنا شده است.
هم او که برای خود نام «مردمی‌ترین استاندار» را برگزید و بوقچی‌هایش تا توانستند آن را در کرنا کردند، هر زمانی هم که صاحب قلم منتقد در برابر این جریان ایستاد او را با ادبیات چارواداری و گویش چاله‌میدانی نواختند تا نوبت به مردم برسد؛ همان مردم فهیم و صدالبته محجوب و باحیایی که بارها ثابت کرده‌اند همه چیز را می‌فهمند اگرچه آبروداری می‌کنند! صدای سیلی تنگدستانی که دست دلیری‌شان بسته و پنجه شیری‌شان شکسته به گمانم تا دم واپسین در گوش اسماعیل قصه پرغصه کردستان خواهد ماند!
میزان مشارکت مردم کردستان در مرحله نخست انتخابات 23 درصد و در مرحله دوم 29 درصد بوده است؟ این بود مشارکت گسترده و پرشور؟ معاون سیاسی استاندار و فرماندار سنندج قبل از آنکه با فرمان «به جای خود» عرصه سیاسی کردستان را برای همیشه ترک کنند نباید درباره دلیل مشارکت حداقلی کردستان و مرکز استان به مردم توضیح دهند؟ نخستین مطالبه جدی ما از دولت چهاردهم پیگرد قانونی کسانی است که با بی‌عملی در رقم خوردن این فاجعه نقش‌آفرین اصلی بودند. در این باب در آینده به تفصیل خواهیم نوشت.
علاج بی‌جا آمدن زود رفتن است؛ اما «زارعی‌کوشا» نباید قبل از پاسخ‌گو شدن جایی برود؛ او باید بماند و بابت آنچه بر اقتصاد و معیشت این مردم تحمیل کرد بازخواست شود.
اما بعد؛ نمی‌شود از انتخابات کردستان نوشت و از طرز ایستادن نمایندگان این مردم در مجلس ننوشت؛ شناخت مردم از کسانی که انتخاب کرده‌اند از برکات این انتخابات بود؛ «رسول شیخی‌زاده» و «علیرضا زندیان» که تکلیف‌شان روشن است؛ آنها اگرچه در کنار نامزد شکست خورده ایستادند اما نمی‌توان بر کارشان خرده گرفت چون موضع‌شان مشخص بود و با شهامت آن را اعلام کردند؛ «امید کریمیان» چرا موضعش را علنی نکرد؟ ما که می‌دانیم چه کرده و به تفصیل درباره رویکرد او خواهیم نوشت!
اما «محسن فتحی» را چه کنیم؟ هم او که تصویرش در روز تأیید صلاحیت «مسعود پزشکیان» در چند قدمی این نامزد منتشر شد و بعد در جبهه «قالیباف» ایستاد و در حمایت از او رگ گردن کلفت کرد؛ یعنی «فتحی» جوان دوباره گرفتار اشتباه محاسباتی شد؟
تکلیف «سالار مرادی» هم که خیلی وقت است روشن شده است؛ روزی با اصلاح‌طلبان در سودای مجلس بود و در دوره اخیر هم که زیر پرچم اصولگرایان بختش را آزمود؛ درست است که او را این بار در گردهمایی حامیان قالیباف و در کنار نیکزاد دیدیم اما تجربه می‌گوید نمی‌شود بر روی جهت ایستادن او خیلی حساب باز کرد؛ من جنابش را به اقتضا مستقل اصلاح‌طلب اصولگرا می‌شناسم.
«محسن بیگلری» هم که «مجاهد روز شنبه» بود؛ کسی که احتمالاً به عشق استاندار محبوبش، در طول رقابت‌های انتخاباتی هیچ موضع علنی در حمایت از «مسعود پزشکیان» نداشت امروز در کمال ناباوری سلفی‌اش با رئیس‌جمهور منتخب را در صفحه مجازی‌اش منتشر کرد! او هم بازی را بد باخته است! «مسعود پزشکیان» هم جهت ایستادن «قسیم عثمانی» و «عبدالکریم حسین‌زاده» را دیده و هم طرز ایستادن «محسن بیگلری» را؛ باسوادترین رئیس‌جمهور تاریخ جهان هرچه نباشد باهوش که هست؛ نیست؟
تکمله؛ انتخابات تمام شد؛ نوبت طرح برخی سؤالات از «اسماعیل زارعی‌کوشا» و معاون توسعه مدیریت و منابع انسانی استاندار فرا رسیده است؛ در باب برخی استخدام‌های رانتی، تلاش برای نقل و انتقالات پنهانی نورچشمی استاندار و برخی ابهامات درباره مدارک جانبازی «عبدالله رشیدی‌پور»؛ خیلی زود با دست پر طرح مسئله می‌کنیم!
فرید کریمی
کد مطلب : 699
pezhvakkurdestan.ir/vdchtwn-d23nw.ft2.html
تگ ها
رضا عسگری
خیلی خوشحالم که زارعی کوشا و تیمش از استان باید زود هنگام خدافظی کنن.
تاریخ اینها رو به خوبی قصاوت خواهد کرد
تاریخ اینها رو به خوبی قصاوت خواهد کرد
کردستان
اسماعیل آقا تو بری اون لشکر تک نفر فن پیجت چیکار کنه
دیگه واسه کی استوری بزاره بگه استاندار مردمی
دیگه کی با ... بیاد بگه من مردمی ترین استاندار هستم
خلاصه که چندروز کوتاهی مونده که تیتر خبر ها بشه
زارعی کوشا و همکلاسی هاش از کردستان رفتن
خدا حافظ نگهدارت نباشه که کردستان به ... کشیدید
دیگه واسه کی استوری بزاره بگه استاندار مردمی
دیگه کی با ... بیاد بگه من مردمی ترین استاندار هستم
خلاصه که چندروز کوتاهی مونده که تیتر خبر ها بشه
زارعی کوشا و همکلاسی هاش از کردستان رفتن
خدا حافظ نگهدارت نباشه که کردستان به ... کشیدید
عطاالله احمدی
بر قلم توانایتان درود میفرستم آنچه بیان کردید واقعیتی است فراموش نخواهد شد ومردم فعیم دیارمان خواهند دید
