اشتراک نظر اصلاحطلب و اصولگرا در انتقاد از نخستین استاندار منصوب دولت پزشکیان به طرز بیسابقهای رخ نموده است؛ این بار، نام بردن از پدر استاندار با عنوان «همهکاره پشت پرده» و «ادامه فعالیت مدیران دولت سابق»، از محورهای انتقاد از «آرش لهونی» است.
داستان کوتاه «لباس جدید پادشاه»، اثر نویسنده شهیر دانمارکی هانس کریستین آندرسن (Hans Christian Andersen) را شاید همه شنیده باشند؛ ماجرای دو جامهدوزی که رندانه وعده لباس مخصوص را به شاه میدهند و ادعا میکنند فقط حلالزادهها قادر به دیدن این لباس هستند؛ حال آن که لباسی در کار نبود و از وزیر گرفته تا خود شاه و مردم، چیزی را تحسین کردند که نه قابل رویت بود و نه وجود خارجی داشت. پایان قصه اما با افشاگری یک کودک همراه است که هنوز آبروی تعریف شده را نشناخته است و صادقانه فریاد میزند: «پادشاه لخت است» فریادی که تمامی ذهنها را بیدار کرد و تلنگری زد که آری، پادشاه لخت است!
کمتر از چهار ماه قبل بود که دولت چهاردهم، نماینده عالی خود در کردستان را به عنوان اولین استاندار جدید کشور معرفی کرد؛ انتصاب انجام شده از آنجا که به یکی از مطالبات چندین ساله در خصوص انتخاب استاندار اهل سنت پاسخ داده بود با وجود انتقادهای مطرح شده در باب بیاعتنایی دولت به نظر اصلاحطلبان و بویژه فعالان ستاد انتخاباتی پزشکیان در کردستان و نیز معرفی فردی غیربومی، مورد استقبالی شکننده قرار گرفت.
بعد از انتخاب استاندار، اعضای ستاد انتخاباتی پزشکیان در کردستان تلاش کردند تا «آرش زرهتن لهونی» را به همکاری با ستاد متقاعد کنند که این تلاشها ابتر ماند و رویکرد استاندار در قبال ستاد نه تنها بر محور همکاری استوار نشد که با انتخاب افرادی چون «ارسلان ازهاری» و «سعدی نقشبندی» برای دو پست مهم در حوزه اقتصادی استان به سوی تقابل پیش رفت، هرچند این تقابل با رویکرد مداراجویانه اعضای ستاد که در سطح جامعه بعضاً به منفعتطلبی تفسیر شد، شکلی جدی نگرفت.
به حاشیه راندن و چه بسا حذف ستاد انتخاباتی پزشکیان در کردستان از معادلات استان را نباید به حساب اقتدار استاندار یا زیرکی اتاق فکر فرتوت او گذاشت؛ انفعال اعضای شاخص ستاد از یک سو و قبول مسئولیت توسط افرادی خارج از حلقه اول اصلاحطلبان را، میتوان از جمله دلایلی دانست که باعث شد ستاد انتخاباتی پزشکیان در کردستان قافیه را به استاندار و حلقه چند نفره کهنسالان اطراف او ببازد.
اگرچه این روزها دیگر اثری از خط و نشان کشیدن ستاد، جلسات ابتر آنها و نیز برخی نق زدنهای رسانهای باقی نمانده، اما کوتهبینی است اگر کسی ماجرا را تمام شده دانسته و کردستان را اتوبان تاخت و تاز برای پا به سن گذاشتههای پشت پرده عرصه اجرایی این استان قلمداد کند؛ به قول اقبال لاهوری:
گمان مبر که به پایان رسید کار مغان
هزار باده ناخورده در رگ تاک است
روزنامه وزین «هممیهن» که با تیتر «وحدتآفرینی با انتخاب استاندار اهل سنت» به استقبال انتصاب «آرش زرهتن لهونی» رفته و بعداً هم انتصاب نخستین فرماندار زن توسط او را برجسته کرد، چهارماه از انتصاب «لهونی» نگذشته، حالا با تیتر «مرزنشینان ناامید»، هم به قلم خبرنگارش و هم از قول دو چهره سیاسی اصلاحطلب و اصولگرا، عملکرد نماینده عالی دولت پزشکیان در کردستان را به باد انتقاد گرفته است.
بنای این نوشتار بازنشر مطالب منتشره 24 دیماه در هممیهن نیست، اما مرور بخشهایی از یادداشت خبرنگار سیاسی آن روزنامه و دو مصاحبه منتشر شده را خالی از لطف نمیدانیم.
علاوه بر تیتری که نویسنده هممیهن انتخاب کرده دو میانتیتر انتخاب شده هم قابل تأمل هستند؛ «استقبالی که به نارضایتی تبدیل شد» و «ردپای خانوادگی»! در میان تیتر نخست هم انتصابهای انجام گرفته مرور شده و هم ابقای یکی از مدیران دولت قبل و در میان تیتر دوم از قول فعالان سیاسی نقل شده که «زرهتنلهونی تصمیمات خانوادگی را در انتصابهای خود دخیل کرده است و اصلاحطلبهایی را هم که بهعنوان معاونان خود انتخاب کرده، رابطه صمیمانهای با پدر وی دارند»! طعنه به حضور حامیان «سعید جلیلی» در میان گزینههای انتخابی و پیشنهادی «لهونی» از نکات جالب نوشتار منتشره است؛ هممیهن نگاه دستوری استاندار برای حل معضل بیکاری را هم برجسته و از دریچه نگاه منتقدان آن را ریشخند کرده است.
در مصاحبه عضو حزب اتحاد ملت منطقه کردستان با هممیهن هم چند نکته قابل تأمل است؛ نخست آنکه «رمضان یوسفی» در پاسخ به سؤالی درباره اقدام ویژه عملکرد اجرایی 100 روزه «لهونی» گفته: «هنوز به آن صورت کاری انجام نشده و یکی دو مورد تصادفاتی بوده که خود ایشان به محل حادثه رفتند»! این پاسخ، در عین منصفانه بودن دردآور است، نیست؟ از یک فعال سیاسی اصلاحطلب بپرسند اقدام ویژه استاندار دولتی که همفکران شما در زمان انتخابات حامیاش بودند در 100 روز اول انتصابش چه بوده و او جواب دهد «رفتن به محل وقوع دو تصادف»! جای آن است که خون موج زند در دل لعل.
نکته دیگر گفتههای «یوسفی»، اشاره او به نقش خانواده استاندار در تصمیمگیریهاست؛ وی گفته: «پدر آقای زرهتن لهونی در دولتهای گذشته مدیرکل بوده و همهکاره پشتپرده ایشان، پدرش است. براساس چیزی که شنیدم شرکتی دارند و دفتر ایشان مرکز مشاوره و انتخاب مدیران شده است و افراد را برای مذاکره به آنجا دعوت میکنند».
همه کارم ز خود کامی به بدنامی کشید آخر
نهان کی ماند آن رازی کزو سازند محفلها
دفتر این شرکت کجاست؟ چه کسانی آنجا رفت و آمد دارند؟ دعوتکنندگان چه کسانی هستند؟ کسی توقعی از نمایندگان مردم کردستان در مجلس برای بررسی موضوع ندارد، تکلیف این جماعت روشن است! ولی نباید پرسید دستگاهها و نهادهای نظارتی این وسط چکارهاند؟ اگر این اظهارات درست است چرا دولت پزشکیان رسماً امور را به پدر استاندار واگذار نمیکند که رسیدگی به مصائب مردم استان بیش از این معطل برگزاری محفل خانوادگی و تصمیمگیری پشت پرده نماند؟ اگر عضو حزب اتحاد ملت منطقه کردستان خلافواقع گفته، احدی از اعضای دورهمی اداره کردستان به مردم توضیح دهد «سیروس شاهغیبی» و «ارسلان ازهاری» و «محمدعظیم ملک» از کدام مجرا پایشان به دولت چهاردهم در کردستان باز شد؟
نوبتی هم که باشد، زمان مرور چند نکته در مصاحبه مسئول ستاد انتخاباتی اصولگراهای منطقه غرب کشور با هممیهن است؛ «عباس حسینپناهی» از ادامه حضور مدیران دولت سابق در پستهای مختلف و نیز جابجایی برخی از مدیران دولت سیزدهم و اعطای پستهای جدید به آنها انتقاد کرده است.
وی هم با اشاره به انجام انتصابهای فامیلی توسط لهونی عنوان کرده که هیچ یک از مطالبات طیف اصولگرا، محقق نشده است! «حسینپناهی» پا را از این هم فراتر گذاشته و به صراحت اعلام کرده «لهونی» آن استانداری نیست که کردستان میخواهد و این همان چیزی است که در ماهها و هفتههای اخیر در حال تبدیل شدن به گفتمان غالب در بین اکثر ناظران امور استان است.
مسئول ستاد انتخاباتی اصولگراهای منطقه غرب کشور در پایان گفتوگو هم بیپرده اعلام کرده که اگر تصمیمگیریهای خانوادگی استاندار در کردستان ادامه داشته باشد در آینده چه اصلاحطلب و چه اصولگرا واکنشهای تندی نشان خواهند داد.
به لطافت چو برنیاید کار
سر به بیحرمتی کشد ناچار
اما، آنچه در این مقال آمد تنها نظر دو فعال سیاسی اصلاحطلب و اصولگرا در کردستان نیست؛ کم نیستند افرادی که چنین دیدگاهی و چه بسا نقدهایی بسیار تندتر به عملکرد غیرقابل قبول «آرش زرهتن لهونی» دارند. فریاد نارضایتی دو فعال سیاسی اصلاحطلب و اصولگرا از عملکرد استاندار و خانوادهاش، یادآور حکایت نویسنده دانمارکی و فریاد لخت بودن پادشاه وفاق در کردستان است؛ رئیسجمهور، وزیر کشور و یا معاون سیاسی او بخواهند بشنوند یا نه موضوع دیگری است.
ادامه روندی که در چهار ماه بر کردستان حاکم بوده قطعاً ممکن نیست و اصرار بر آن، چه بسا به پایان کار «لهونی» بیانجامد؛ چرایی این امر را شاید بتوان در حکایتی از کتاب پندآموز «کلیله و دمنه» جستجو کرد.
بخشی از حکایت مذکور وصف کسی است که «کار او را استقامتی صورت نبندد و مدت عمل او را دوامی و ثباتی ممکن نگردد» و در تبیین دلیل امر چنین آمده است:
«هم دوستان سپر معادات و مناقشت در روی کشند و هم دشمنان از جان او نشانه تیر بلا سازند؛ دوستان از روی حسد در منزلت، مخاصمت اندیشند و دشمنان از جهت یکدلی و مناصحت، مناقشت کنند، و هرگاه که مطابقت دوستان و دشمنان به هم پیوست و اجماع بر عداوت او منعقد گشت البته ایمن نتواند زیست، و اگرچه پای بر فرق کیوان نهادهست جان به سلامت نبرد».
در تاریخ سیاسی کردستان سابقه نداشته اینگونه اصلاح طلب و اصولگرا بر سر ناکارآمدی یک استاندار توافق نظر داشته باشند
تغییر لهونی باید مطالبه جدی همه طیف های سیاسی باشد
مطالبه تغییر استاندار، خیلی زودتر از آنچه تا الان فکر میکردیم به صورتی کاملاً دقیق در حال طرح شدن است
مشکلاتی که در استان وجود دارد با این استاندار نه تنها حل نمیشود که عمیقتر هم خواهد شد
دولت نباید برای بازگشت از تصمیم غلط خود دچار تعلل و ترس شود
برکناری بانیان وضع موجود و مدیران کل و روسای منصوب زارعی کوشا پیشکش استاندار
نگاهی به وضعیت حال حاضر پستهای ستادی استانداری خالی از لطف نیست:
مدیران بایکوت شده امور اقتصادی، امور شهری و امور بانوان در انفعال کامل
دفتر امور اجتماعی سه ساله با سرپرست پروازی اداره میشه که ساکن تهرانه و از طریق ایتا هفته ای یکبار مرئی می شود
دفتر پدافندغیرعامل حتی همان سرپرست را هم ندارد
انفعال معاون عمرانی و غیبتهای متوالیش بدلیل سرکشی به خانواده اش که ساکن تهرانند و لابی برای حفظ موقعیت هم جای خود دارد
امور شهرستانها هم که از آن ویبره سابق به سایلنت رسیده چراکه فرمانداران در حال لابی با نمایندگان برای حفظ صندلی یا جهش به وزارت کشور و فرار از معرکه هستن
با این اوصاف صحبت از ارتقای شاخصهای توسعه توسط تئوریسینهای خستگی ناپذیر، صحبت از رویاهای دست نیافتنی است
فکر میکردیم با رفتن زارعی کوشا مدیرانش هم میروند
ولی متاسفانه اینگونه نشد لهونی در این چهار ماه حضورش
با یک مدیر ناکار آمد دوران زارعی کوشا یک برخورد قاطع نکرده
و استان به حال خود رها کرده،افرادی که در حلقه نزدیک لهونی هستند
ارتباطش را با مردم محدود کردن و دارن مشاوره های اشتباه و نادرست بهش میدن مطمئنم لهونی دوام چندانی در کردستان ندارد
تنها کار مثبت لهونی این بود در مقابل باج خواهی نمایندگان ایستاد
این کارش جای تقدیر تشکر دارد ولی در بقیه موارد ضعیف ضعیف بود