کشاندن پای کودکان به معرکههای سیاسی یکی از مذمومترین کارها از دید وجدانهای بیدار است؛ اقدام ناپسندی که در هفتههای اخیر نخستین استاندار دولت سیزدهم در کردستان بارها به آن متوسل شده است.
دو سال و چند ماه قبل که «اسماعیل زارعیکوشا» سکان هدایت امور اجرایی را در کردستان به دست گرفت، بدبینترین افراد هم گمان نمیکردند که در اداره امور تا این اندازه که آمارهای اقتصادی در ماههای اخیر روایت کردهاند ناتوان باشد؛ بیگمان آثار زیانبار آنچه او و منصوبان ناکارآمدش در این دو سال بر سر کردستان آوردند تا سالها قابل جبران نخواهد بود.
استاندار کردستان به آخر خط رسیده است؛ تردیدی نیست که مطالبه عزل او از سمت استانداری بعد از انتخابات پیش روی مجلس وارد فاز جدید خواهد شد و «زارعیکوشا» خود بهتر از هر کسی به این موضوع واقف است و انگار اقدامات پوپولیستی او در هفتههای اخیر هم، متأثر از همین موضوع است.
«زارعیکوشا» که ظاهراً گمان میکند توانسته با گرد و غبار سفر به روستاها بخشی از سوءمدیریتها در کردستان را لاپوشانی کند اعلام کرده که به ادامه این سفرها اصرار دارد؛ او حتی دست به اغراقگویی زده و بی آنکه هیچ سندی ارائه کند گفته «سفرهای شهرستانی در کردستان به الگویی برای کشور تبدیل شده است»! مدیران ناتوان هم طبیعی است که با ادامه این سفرهای نمایشی موافق باشند، آنها به جای گذران وقت در اتاقهای کارشان با هزینه بیتالمال آب و هوایی تازه میکنند!
استاندار کردستان از دادن وعدههای پوچ و بیپشتوانه در این سفرها ابداً ابایی ندارد؛ او در همین سفر روز گذشته خود به قروه گفته بود «دیگر اجازه نمیدهیم منابع معدنی به صورت خامفروشی از استان خارج شود»! همان طور که 28 مرداد امسال گفته بود «شرکتها و واحدهای تولیدی تا پایان شهریورماه فرصت دارند که حسابهای بانکی خود را به استان منتقل کنند در غیر اینصورت اجازه خروج مواد از استان را نخواهیم داد و خدمات آنان نیز قطع میشود»؛ جناب کوشا! وعدههای آن لب چون قند کو؟ بهتر نیست اول از وعده انتقال حسابهای معدن طلای قروه و صبانور بیجار و برسملعل و پتروشیمی و لاستیک بارز گزارش بدهید بعد برای یک وعده تازه چک بیمحل بکشید؟ فعلاً بماند...
اما؛ ملموسترین رویکرد نخستین استاندار دولت سیزدهم در کردستان طی هفتههای اخیر، روستاگردی و ثبت تصاویر هدفمند است؛ او به تناسب پوشش مردم، لباس محلی کُردی میپوشد، «فرجی» تن میکند و هر پیرمردی که سر راهش باشد بغل کرده و میبوسد! اما جامعه هدف او در ثبت تصاویر به سالمندانی با پوشش محلی محدود نمیشود؛ کودکان هم پای ثابت شو روستاگردی «زارعیکوشا» در هفتههای اخیر بودهاند؛ اقدامی مذموم که شائبه سوءاستفاده از کودکان برای مطامع سیاسی دارد.
این حجم بهرهگیری از کودکان برای اقدامات نمایشی در کجای منشور اخلاقی ادعایی دولت سیزدهم است؟ اگر مجبور یا متقاعد کردن یک کودک به انجام کاری که ارتباطی با محدوده سنی او ندارد مصداق سوءاستفاده است ـ که هست ـ و اگر استاندار مدعی است که این سفرها را با هدف احصا مشکلات انجام میدهد ـ که باور نداریم ـ چه جای این اقدامات ویترینی است؟
استاندار و مدیران بیکفایتی که در کنار او در معرکههای روستاگردی، با لبخندهای ملیح و مشمئزکننده به نظاره کودکان معصوم اجرا کننده مراسم استقبال مینشینند اصولاً تصوری از اضطراب و استرس آن کودکان دارند؟ پدران و مادران این کودکان گروگان بیکفایتی شما هستند چرا دنیای کودکانه این طفلان معصوم را به لجن میکشید؟ این جماعت کاربدست حاضر میشوند کسی پای جگرگوشههای آنها را به این دست نمایشهای آزاردهنده بکشاند؟
پوشاندن لباس محلی و مجبور کردن کودکان به حفظ اشعار ویژه و ترغیب آنان به انجام حرکات خاص برای استقبال از یک استاندار ناتوان از انجام وظیفه و چند مدیر ناکارآمد با کدام مبانی اخلاقی و مفاد حقوق کودک سر سازگاری دارد؟ «اسماعیل زارعیکوشا» میخواهد بیکفایتی خود را با این معرکهگیری پوشش دهد، کودکان باید تاوان بدهند؟
تعرض به حقوق کودکان معصوم در بخشها و روستاهای کردستان را متوقف کنید؛ از قضاوت مردم شرم نمیکنید لااقل از خدا بترسید! آنها کودک هستند، نه بازیچه مطامع سیاسی شما مدیران بیکفایت؛ استفاده از کودکان برای مقاصد سیاسی، نقض آشکار کنوانسیون حقوق کودکان است و مسئول اصلی تعرض به حریم کودکان در کردستان در اثر این دست اقدامات هم، کسی جز «اسماعیل زارعیکوشا» نیست.
استفاده از کودکان که از بالاترین مقامها در کشور تا پایینترین وجود داره و خیلی معمولیه. حالا چرا این یک مورد به چشم اومده
خیلی خوبه که این استفاده در جایی به پایان برسه