تازهترین گزارشهای منتشره توسط درگاه ملی آمار و بانک مرکزی، دو کارنامه صادره دولت سیزدهم برای منصوبانش در کردستان است؛ ناظر عملکرد رقمزنندگان این دو کارنامه هم، نمایندگان مردم کردستان در مجلس هستند.
ژوزه دی سوزا ساراماگو (به پرتغالی: José de Sousa Saramago) نویسنده نامدار پرتغالی برنده جایزه نوبل ادبیات، در رمان «کوری» که برای نخستین بار در سال 1995 منتشر شد از کور شدن انسانها سخن به میان آورده است.
داستان این شاهکار، از ترافیک یک چهار راه آغاز میشود، راننده یک خودرو ناگهان کور میشود و به فاصله کوتاهی، افراد دیگری هم که اتفاقاً همگی از بیماران یک چشمپزشک هستند دچار کوری میشوند؛ پزشک با معاینه آنها درمییابد که چشم این افراد کاملاً سالم است، اما آنها هیچچیز نمیبینند! همینجاست که پزشک پی میبرد این نوع کوری که حادث شده ارتباطی به عملکرد چشمها ندارد؛ سرانجام، پزشک خود نیز دچار این بیماری میشود و تنها کسی که در شهر به این بیماری مبتلا نمیشود همسر پزشک است؛ اگرچه او نیز برای ماندن کنار شوهرش مجبور میشود به دروغ، اذعان به کوری کند.
آنها که دچار کوری شدهاند تلاش میکنند خود را زنده نگه دارند و حتی اگر این زنده ماندن به قیمت مرگ دیگران تمام شود ابداً اهمیتی ندارد؛ رمان ساراماگو، پایمال کردن حقوق دیگران به شیوهای هولناک را با زبانی بیبدیل به تصویر میکشد.
نویسنده پرتغالی در پایان، پرسشی را از قول همسر چشمپزشک که کمک کرده مردم شهر بینایی خود را مجدداً به دست آورند خطاب به همسرش مطرح میکند؛ «ما چرا کور شدیم؟» شوهر جواب میدهد، «نمیدانم اما شاید روزی بفهمیم!»؛ زن میگوید: «میخواهی نظر مرا بدانی، فکر میکنم ما کور نشدهایم. ما کور هستیم؛ کور اما بینا؛ کورهایی که میتوانند ببینند و نمیبینند»!
بلی؛ رمان تلخ ساراگوما در مورد کور شدن و کور ماندن است؛ درباره چشمهای که نمیبینند و چشمهایی که نمیخواهند ببینند... حکایت پرتکرار این روزهای جامعه ما...
الغرض؛ هفته گذشته، مرکز آمار ایران گزارش شاخص قیمت مصرف کننده به تفکیک استان در دیماه 1401 و بانک مرکزی هم تازهترین آمار چکهای مبادلهای در کشور را منتشر کردند.
تیتر تکراری! این نوشتار گویای محتوای دو گزارش است؛ فقط تیتر این وجیزه تکراری نیست؛ واکنش منصوبان دولت هم تکراری است؛ واکنش نمایندگان مردم کردستان در مجلس هم که باید بر عملکرد دولت نظارت کرده و به مردم گزارش دهند هم تکراری است و بیشک آنچه به تبع این وضعیت روی خواهد داد هم تکراری خواهد بود!
بانک مرکزی گزارش داده که در نسبت تعداد چکهای برگشتی به مبادلهای تنها سه استان کشور وضعیتی بدتر از کردستان دارند و در نسبت مبلغ چکهای برگشتی به مبادلهای هم تنها چهار استان کشور وضعیتی بدتر از کردستان دارند؛ این امر گویای واقعیتهای نگرانکننده زیادی است و یکی از آنها هم نامناسب بودن فضای کسب و کار در استان است.
جالب است که چند روز پس از انتشار گزارش، آنطور که روابط عمومی استانداری خبر داده، استاندار در جلسه شورای هماهنگی بانکهای استان حضور داشته اما روایتهای منتشره از جلسه گویای این واقعیت تلخ است که در جلسه اسماعیل زارعیکوشا با بانکها، باز هم سخنی از «چکهای برگشتی» به میان نیامده است! جلسات تکراری با اخبار ملالآور حاوی کدواژههای کلیشهای... «اهتمام ویژه داشته باشند»؛ «به هیچ ]وجه[ پذیرفتنی نیست»؛ «قابل تقدیر است»؛ «ما باید در مقابل مردم پاسخگو باشیم» و ... شوخی تکراری این چند ماه جلسه مذکور و جلسات مشابه هم که تهدید کلامی واحدهای صنعتی بزرگی بود که گردنکشانه از امکانات این استان استفاده میکنند و حسابهای بانکی خود را به بانکهای کردستان منتقل نمیکنند.
اما گزارش تازه مرکز آمار ایران؛ کردستان باز هم در میان استانهای صدرنشین تورم نقطهای؛ طبق اطلاعات گزارش، کردستان استان پنجم کشور در تورم نقطه به نقطه است و تورم نقطهای برای خانوارهای کردستانی از میانگین کشور بیشتر شده و این یعنی خانوارهای ساکن کردستان بیشتر از میانگین کشور نسبت به دیماه 1400 برای خرید یک «مجموعه کالا و خدمات یکسان» هزینه کردهاند؛ چرا؟ کسی نباید خود را مکلف بداند به این چرا و چراهایی از این دست پاسخگوی افکار عمومی در کردستان باشد؟
چرا کردستان در تورم نقطه به نقطه گروه اصلی «مسکن، آب، برق، گاز و سایر سوختها» استان سوم کشور است؟ چرا تورم نقطه به نقطه کردستان در دیگر گروههای اصلی چون «خوراکیها و آشامیدنیها» و «پوشاک و کفش» از میانگین کشور بالاتر است؟
علاوه بر اینها، چرا کردستان در تورم سالانه «حمل و نقل» استان سوم کشور است؟ چرا در تورم سالانه گروه «پوشاک و کفش» تنها پنج استان کشور وضعیتی بدتر از کردستان دارند؟ چرا تورم سالانه کردستان در 7 گروه اصلی بررسی شده توسط درگاه ملی آمار از میانگین کشور بالاتر است؟
تکلیف تیم اقتصادی دولت در کردستان روشن است؛ دولتی که یک سال و نیم از عمرش در کشور و پانزده ماه از حضور استاندارش در کردستان گذشته و معاونت اقتصادی استانداریاش را هنوز سرپرست اداره میکند معلوم است ارادهای برای تغییر وضعیت استان ندارد؛ دولتی که هنوز بسیاری از گلوگاههای اقتصادی مهماش در کردستان توسط عوامل دولت سابق اداره میشود طبیعی است اگر رمقی برای اصلاح امور نداشته باشد.
چه اتفاقی باید بیافتد تا کسی برای این استان احساس خطر کند و آستین همت برای اصلاح بالا بزند؟ چرا دم مسیحایی منتقدان و میخ آهنین دلسوزان بر مغز متصلب متولیان ساماندهی وضعیت بازار این استان اثری ندارد؟
تیم ناکارآمد اقتصادی دولت در کردستان توضیحی درباره این آشفتگی دارد؟ شش نماینده مردم کردستان در مجلس کجا هستند و چه میکنند؟ آن تیم ناکارآمد و این نمایندگان بیتفاوت واقعاً به کوری مبتلا شدهاند یا کورهایی هستند که میتوانند ببینند و نمیبینند؟ فریاد این نابسامانی از رسانه منتقد به تریبون نماز جمعه امروز سنندج کشیده شد؛ دولتیها و مجلسیها به مرحله بعدی اعتراض به وضعیت نابسامان بازار کردستان فکر کردهاند؟ متوجه شدهاند اگر چنان اتفاقی بیافتد، مجرم اصلی، اینبار آنها هستند!