پندار آرزومندانه رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی کردستان در باب بیکاری/که بر این چشمه همان آب روان است که بود
آرزواندیشی (به انگلیسی: wishful-thinking) یکی از مغالطات شناختهشده و پرتکرار در جامعه بشری است؛ این مغالطه زمانی روی میدهد که ما اجازه دهیم امیدها و آرزوهایمان روی قضاوتها و باورهای ما تأثیر بگذارند؛ بر اساس مغالطه آرزواندیشی، ادعایی درست است، چون ما دوست داریم که آن ادعا درست باشد؛ چنانچه ما شدیداً خواستار موفقیت یک پروژه باشیم، کوچکترین شواهد موفقیت آن پروژه را چنان بزرگنمایی میکنیم که عیب و نقصهای آن بهسختی به چشم بیایند؛ کم نیستند کسانی که با تکیه بر این مغالطه دکان میزنند و برای خود کسب و کار راه میاندازند.
الغرض؛ رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی کردستان، دو روز قبل، در دهمین جلسه شورای برنامهریزی و توسعه استان، گفته: «کردستان در نرخ کاهش بیکاری از میانگین کشوری هم پایینتر است و این جایگاه نشان میدهد که سیاستگذاری در این حوزه درست است»؛ «روندها حاکی از آن است که ریل توسعه کشور در مسیر درستی قرار گرفته است».
به زعم این قلم، همه کسانی که این سخنان «اکبر محمدی» به گوششان رسیده یک نظر واحد درباره او و سخنانش دارند؛ نیاز به پرداختن به این نظر نیست؛ خود «محمدی» هم میداند آنهایی که چند جوان بیکار تحصیل کرده در خانه دارند چطور جنابش را مورد عنایت قرار دادهاند! بماند.
اگر بخواهیم از نگاه عامه کمی فاصله گرفته و با تکیه بر ارقام و اعداد گفتههای رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی کردستان را به بوته نقد بسپاریم بهتر است جداول طرح آمارگیری نیروی کار در پاییز 1402 را که مرکز آمار تنها 4 روز قبل از سخنان «محمدی» منتشر کرده، مرور کنیم.
اما؛ پیش از هر چیز بهتر است با طرح چند سؤال از کسی که مدعی میشود سیاستگذاری کاهش بیکاری در کردستان «درست» است موضوع را کمی باز کنیم؛ «محمدی» به مردم کردستان بگوید چطور سیاستگذاری درست مورد ادعای او سبب شده با این همه ثروت خدادادی و ظرفیت بالقوه «نرخ اشتغال ناقص» پاییز 1402 در کردستان 15.3 درصد باشد در حالی که میانگین این شاخص در کشور 7.5 درصد است؟ چرا «سهم اشتغال ناقص» پاییز امسال در کردستان 8.9 درصد از میانگین کشور بالاتر است؟
حالا که معلوم شد سخنان سادهانگارانه استاندار کردستان در باب نرخ بیکاری استان با استناد به اطلاعات داده شده توسط چه کسی تنظیم شده، میخواهیم بپرسیم آیا همه اطلاعات درباره بیکاری کردستان به «اسماعیل زارعیکوشا» منتقل شده یا اراده نامیمون شکل گرفته در استان علاوه بر اعتبار شخصیت حقوقی او با آبروی شخصیش هم کار دارد؟
«اکبر محمدی» به عنوان متولی برنامهریزی در استان به استاندار گفته که نرخ بیکاری جوانان کردستان در پاییز 1402 طبق مستندات درگاه ملی آمار، 10.2 درصد از میانگین کشور بالاتر است؟ دوباره بخوانید؛ 10.2 درصد بالاتر از میانگین کشور! «اسماعیل زارعیکوشا» را خبردار کردهاید که نرخ بیکاری زنان جوان در کردستان در آستانه رسیدن به 50 درصد است؟ اطمینان دارم استاندار کردستان نمیداند نرخ بیکاری زنان جوان در کردستان 17.8 درصد از میانگین کشور بالاتر است؛ میداند؟! نماینده عالی دولت در کردستان اینها را باید از زبان منتقد عملکردش بشنود یا سازمان عریض و طویل مدیریت و برنامهریزی کردستان؟ کسی هست که تردید داشته باشد «اسماعیل زارعیکوشا» اگر میدانست که سهم اشتغال ناقص مردان در کردستان در پاییز 1402 در مقایسه با میانگین کشور 9.4 درصد بیشتر است در این روزها کمی محتاطانهتر سخن میگفت؟ درست است که استاندار سرگرم کارهای پوپولیستی است ولی آنها که از حقیقت خبر دارند چرا جانب انصاف را به کل رها کردهاند؟
اویگن برتولت فریدریش برشت (به آلمانی: ugen Berthold Friedrich Brecht) نمایشنامهنویس، کارگردان و شاعر شهیر آلمانی در آخرین نمایشنامهاش با عنوان «زندگی گالیله» جمله درخشانی دارد با این مضمون: آن کس که حقیقت را نمیداند تنها یک «ناآگاه» است اما آن کس که حقیقت را میداند و آن را انکار میکند یا وارونه جلوه میدهد «تبهکار» است؛ استاندار کردستان «ناآگاه» است و تاوان این ناآگاهی را تا همین امروز هم با اعتبار دولت و آبروی خودش پرداخت کرده است اما آنکه بیشتر شایسته مجازات است، تبهکاران هستند یا «اسماعیل زارعیکوشا»؟!
جناب رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی کردستان سهل است اگر کائنات مغلطه در کار حق کنند، حق هست و به مغلطه باطل نمیشود؛ تولید اشتغال تنها در صورتی امکانپذیر است که ما شاهد افزایش واقعی و نه نمایشی تولید در استان باشیم؛ برای ایجاد فرصتهای شغلی باید سرمایهگذاری صورت گیرد که با وضع نابسامان اقتصادی حاکم بر استان و سوءمدیریت فزاینده موجود در این حوزه و ناکارامدی تیم اقتصادی دولت در کردستان جذب سرمایهگذار بیشتر به سراب میماند تا واقعیتی دستیافتنی؛ بازی با کلمات راه کاستن از نرخ بیکاری در کردستان نیست.
ای کاش استاندار جوان کردستان در واپسین ماههای خدمت در کردستان به خود میآمد! کاش او متوجه میشد اولین قدم برای نجات کردستان محدود کردن مروجان پندارهای آرزومندانه است؛ کاش «زارعی کوشا» به این نتیجه میرسید که شکلگیری یک باور و تصمیمگیری برپایه مطالبی که خوشایند به نظر آیند ولی به دور از شواهد و منطق و واقعیات باشند، خودفریبی است و او نباید دچار آن شود.
تکمله؛ نقل قولی از کریستوفر جان پنریس بوکر (به انگلیسی: Christopher John Penrice Booker) روزنامهنگار و نویسنده انگلیسی معاصر، پندار آرزومندانه را ـ که به زعم راقم این سطور اغلب یاران استاندار بر پایه آن به جنابش اطلاعات میدهند ـ چنین تشریح میکند: «چرخه اوهام».... الگویی که در زندگی شخصی و سیاست و تاریخ… و در داستانگویی تکرار میشود؛ هنگامی که انگیزه ناخودآگاه ما از دست زدن به کاری، پندار آرزومندانه ماست، ممکن است چند صباحی، که شاید بتوان آن را «مرحله رؤیا» نامید، همه چیز بر وفق مراد به نظر آید ولی چون این داستان ذهنی هرگز با واقعیت سر سازگاری نخواهد داشت، ادامه آن در زمان گردش مسیر وقایع، به سمت نامطلوب، منجر به «مرحله ناامیدی» میشود؛ چون همه چیز نامطلوب میگردد، تراکم فشار واقعیت، منجر به «مرحله کابوس» میشود که نهایت آن «انفجار به درون واقعیت» است و آن هنگامی است که آن توهم بالاخره در هم فرو میریزد.
فرید کریمی