کردستان در جمع 5 استان با شاخص فلاکت بالای 60 واحد در پاییز 1402/رفاه مردم یک استان ثروتمند گروگان یک استاندار ناکارآمد و تیم اقتصادیاش!
نرخ تورم و بیکاری دو شاخص کلیدی در اقتصاد به شمار میآیند و افزایشی شدن این دو شاخص در هر نقطهای تبعات اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی فراوانی را بر جامعه تحمیل خواهد کرد.
اهمیت نرخ تورم و بیکاری آن قدر زیاد بود که در ابتدای دهه 70 میلادی، «آرتور اوکان» سعی کرد با جمعزدن این دو نرخ اقتصادی، شاخصی به نام «شاخص فلاکت» را خلق کند؛ این شاخص همانگونه که از نام و روش محاسبهاش پیداست، بیانگر اتفاقات مثبت و امیدوارکننده در اقتصاد نیست.
از آنجایی که با افزایش میزان «شاخص فلاکت»، رفاه جامعه مستقیماً تحت تأثیر قرار میگیرد بنابراین، میتوان این شاخص را یکی از مهمترین معیارهای سنجش عملکرد دولتها دانست؛ هرچه این شاخص کمتر باشد، رفاه مردم بیشتر است و این موضوع طبیعتاً نشاندهنده عملکرد مناسب دولت است.
کارشناسان اقتصادی بر این باور هستند که افزایش جرم و جنایت، ناآرامیهای اجتماعی و افزایش عدم اطمینان اقتصادی و در نتیجه کاهش تمایل سرمایهگذاران برای سرمایهگذاری از پیامدهای ناگوار بالا بودن شاخص فلاکت در یک منطقه است.
در پاییز 1402 طبق بررسیهای انجام شده، شاخص فلاکت در کشور 52 واحد بوده است که نسبت به زمان مشابه سال گذشته 1.2 واحد کاهش داشته است؛ این شاخص در کردستان و چهار استان دیگر کشور شامل چهارمحال و بختیاری، یزد، لرستان و کرمانشاه در پاییز امسال از 60 واحد فراتر بوده و این استانها به عبارتی استانهای صدرنشین شاخص فلاکت در کشور در مقطع زمانی مورد اشاره هستند.
پاسخگوی این وضعیت در کردستان غیر از نماینده عالی دولت سیزدهم چه کسی باید باشد؟ اما آیا کسی نشانهای در دست دارد که گواه پاسخگو بودن «اسماعیل زارعیکوشا» یا دستکم نگرانی او از وضع موجود استان باشد؟ نباید کسی از استاندار بخواهد پاسخ دهد نتیجه کارهای نمایشی «علی نوری» کجاست؟ چرا در هیچ آمار و گزارش رسمی کشور خود را نشان نمیدهد؟ نباید مشخص شود سومین سرپرست معاونت اقتصادی استانداری استان فلاکتزده کردستان چه پاسخی برای مردم دارد؟
همین چند روز قبل شاهد لشرکشی استاندار و همراهانش به روستاهای سروآباد بودیم و دیروز همین ماجرا در کامیاران تکرار شد؛ انگار این استاندار بیتجربه متوجه نیست پیگیری امور باید با لحاظ اولویتها باشد؛ مگر میشود جنازه مسائل کلان استان روی زمین باشد و استاندار به بهانه بررسی مشکلات به یک روستا لشکرکشی کند؟ عوامفریبانه نیست؟ هیچکس در این استان نگران آینده نیست؟ کسی فکر نمیکند این کارهای بیثمر تنها مردم را عصبانی میکند؟ درست است دولت سیزدهم کردستان را به حال خود رها کرده اما بزرگان این مملکت هم نمیخواهند به این وضعیت پایان دهند؟
از هاینریش چارلز بوکوفسکی (به انگلیسی: Henry Charles Bukowski) شاعر و داستاننویس شهیر آمریکایی جمله درخشانی نقل شده است با این مضمون: «ما داروها را به آفریقا ارسال کردیم که یک کار انسانی و شرافتمندانه است اما داروها یک مشکل اساسی داشتند؛ روی آنها نوشته شده بود: بعد از غذا»! به زعم صاحب این قلم، شیرازه امور کردستان از دست استاندار رها شده و او در دستهبندی ابتداییترین وظایفاش هم دچار مشکل شده است؛ آنچه این روزها «زارعیکوشا» و اعوان و انصارش در روستاها اجرا میکنند نمایش مناسب بعد از غذاست!
بیکاری منبع درآمد بخش زیادی از مردم کردستان را در معرض تهدید بسیار جدی قرار داده است و تورم مضاعف مواد خوراکی که پیشتر در گزارشهای مراجع ذیصلاح کشور مورد اذعان قرار گرفته و در این رسانه منعکس شده، مردم را در تأمین مایحتاج ضروری دچار مشکل اساسی کرده است؛ میفهمید یا نه؟! ناامنی اجتماعی باید حکمفرما شود تا درک کنید چه بر سر مردم آوردهاید؟
کردستان در شرایط بسیار حساسی به سر میبرد؛ استاندار ناتوان، استان بلاتکلیف، تیم اقتصادی سردرگم؛ اندیشههایی که میتوانست مایه نجات کردستان باشد انگار مدتهاست از این استان رخت بربسته است؛ «اسماعیل زارعیکوشا» و تیم اقتصادی او انگار به یک مهمانخانه آمدهاند و فردا کردستان را ترک میکنند! تبعات تداوم تردید دولت سیزدهم در عزل بلادرنگ این استاندار قابل شمارش نیست؛ دولت شاید بتواند واقعیت را نادیده بگیرد اما نمیتواند خود را از عواقب نادیده گرفتن واقعیت در امان نگه دارد!
فرید کریمی