عذر بدتر از گناه خانم سرپرست مورد وثوق استاندار، رسوایی برای وجه اطلاعرسانی دولت در کردستان/ آبرو میرود ای ابر خطاپوش ببار
دیشب در وجیزهای که دستمایه آن، سخنان سرپرست اداره کل ورزش و جوانان کردستان در گفتوگو با «تسنیم» بود، ادبیات نازل خانم سرپرست مورد وثوق استاندار کردستان را با استناد به آیات کلامالله مجید، تقبیح کردیم.
دقایقی از نیمه شب گذشته، روابط عمومی اداره کل ورزش و جوانان کردستان بیانیهای منتشر کرد! مقصود از بیانیه هم چیزی نبود جز قلب حقیقت؛ سرپرست یک دستگاه اجرایی که برای انعکاس سخنان ناپسندش با یک خبرنگار تماس گرفته، جوری وانمود کرده که انگار خبرنگار با وی تماس گرفته است! آنچه رد و بدل شده هم «یک گفتوگوی کاملاً خصوصی» و «یک گفتوگوی غیررسمی» نامیده شده است! مگر مدیران این دولت در کردستان با خبرنگاران گفتوگوی کاملاً خصوصی و غیررسمی هم دارند؟ کجا؟ با کدام خبرنگار؟ هر آنچه ما از گفتوگو بین مدیر و خبرنگار میشناسیم با هدف اطلاعرسانی به عموم و کاملاً رسمی است؛ اگر آنچه در به اصطلاح بیانیه اداره کل ورزش و جوانان آمده به تازگی در این استان باب شده خبرنگاران حرفهای و شرافتمند از آن بیخبرند؛ بین خبرنگار و قلمفروش، تفاوت از زمین تا آسمان است.
بیانیه، وجه شباهت همیشگی این دست نوشتارها را هم داشت؛ «سوء استفاده دشمنان»! دعوت صداهای افشاگر به سکوت به بهانه «دشمن»؛ بس کنید! کدام دشمن خطرناکتر از مسئول بیکفایت است؟ کدام دشمن به اندازه کاربدستان نالایق به این ملک آسیب رسانده است؟
صبح امروز خبرنگار مورد اهانت قرار گرفته، فایل صوتی سخنان سرپرست ورزش و جوانان کردستان را منتشر کرد؛ فایل صوتی کاملاً گویا و رسواکننده است.
آتشی زد شب به کشت دیگران
باد آتش را به کشت او بران
«آمنه غلامویسی» در همان جملات ابتدایی سخنانش، «خواهش» میکند که موضوع رسانهای شود؛ غالب آنچه او گفته را در نوشتار دیشب مرور کردیم؛ فقط دو نکته ناگفته مانده بود.
اول آنکه، خانم سرپرست گفته بود «بنده فردا پیش آقای رمضانی، معاون سیاسی امنیتی استاندار کردستان رفته و استعفایم را میدهم»؛ گویا این بخش از گفتوگو بعداً به درخواست «غلامویسی» از خبر حذف شده است؛ جناب رمضانی بگوید، خانم استعفا داد یا خیر؟ اگر استعفا داده کسی به وکیلالدوله سنندج خبر دهد شاید او بخواهد با هماهنگی معاون سیاسی گزینه به استاندار و وزارت ورزش معرفی کند؛ البته این کار دخالت در کار قوه مجریه و سرپیچی آشکار از فرمان رهبر انقلاب است و تاوانش، چه بسا رد صلاحیت باشد!
و دوم، سؤالی که «غلامویسی» فارغ از لحن نامتعارفش، در خلال گفتوگو خطاب به استاندار طرح کرده بود؛ «استاندار که در بالا بود و بنده را میدید نمیتوانست بگوید کجاست سرپرست ورزش و جوانان؟»؛ به زعم نگارنده نه! نمیتوانست؛ استاندار اگر میتوانست، برای خودش کاری میکرد که اینگونه در کردستان با انتصاب مدیری چون شما، حیثیت دولت را خدشهدار نکند؛ استاندار اگر میتوانست کاری بکند کسانی که شما را برای تصدی مسئولیت به او معرفی کردند به صلابه میکشید تا امروز از باب انتصاب چون شمایی متهم به سوءمدیریت در چینش نیروی انسانی نشود!
تلخند ماجرای حادث شده آنجاست که پس از پایان مصاحبه، خبرنگار اعلام میکند که موضوع را رسانهای میکند و خانم سرپرست تشکر میکند! راستی یک سؤال کلیدی که بد نیست شخص استاندار کردستان به دنبال جوابش بگردد! غیر از این سرپرست و روابط عمومی ورزش و جوانان، کس دیگری هم پشت ماجرای صدور بیانیه ورزش و جوانان هست؟! احیاناً خانم سرپرست با کسی جلسه نداشته است؟!
بگذریم... برخی اوقات معلوم نیست در این استان چه وظیفهای بر عهده کیست و همین عامل آسیب به کردستان است؛ بگذارید یک مثال بزنیم؛ فرض کنید دولت در کردستان یک «یابو» دارد برای انجام برخی کارها که از انسان جماعت برنمیآید؛ اگر این «یابو» افسار پاره کند بعید نیست به بیگناهی لگد هم بزند؛ غیر از این است؟ خب، مهار این «یابو» وظیفه کیست؟ چه کسی باید «یابو» را افسار کند؟ آن «یابو» چه خسارتی باید بار بیاورد تا دولت متوجه شود که باید افسارش کند و زبانبسته را به طویله ببرد؟ «گفتم کنایتی و مکرر نمیکنم»!
حیفم آمد این نوشتار بدون طرح سؤال از خرابه مطبوعات کردستان به پایان برسد؛ شما کجای ماجرای روی داده هستید حضرات؟ به صورت ویژه منتظر اظهار نظر آن روسیاه آبروباختهای هستم که در فقره انتقاد این قلم به رئیس سابق سازمان مدیریت و برنامهریزی کردستان، اصطلاح «شرافتمند» استوری میکرد! او و اربابش گمان نکنند فراموش کردهایم؛ در فقره حاضر برای دفاع از خبرنگار و عرصه قلم استان احساس وظیفه نمیکنید جناب خودنفروش؟!!
رسوایی که امروز به بار آمد نتیجه چیزی جز ظلم به احدی از اهل قلم این استان نبود؛ پس از شنیدن فایل صوتی سرپرست ورزش و جوانان یاد فرموده مولای متقیان(ع) افتادم؛ «رَاكِبُ اَلظُّلْمِ يَكْبُو بِهِ مَرْكَبُه»؛ و امروز مرکب ستم، چه خوب سوار خود را بر زمین زد؛ این واقعه تأسفبار باید درس عبرتی برای منصوبان دولت در کردستان باشد.
نمیدانم استاندار کردستان با آنچه به بار آمده چه میخواهد بکند؛ نماینده عالی دولت به شرط بقای مسئولیت، باید منتظر مصائب مترتب بر بسیاری دیگر از انتصابهایش در این استان باشد کاین هنوز از نتایج سحر است؛ بارها جنابش را نهیب زدیم که همراهان ناهمدل در صدد بردن آبروی مدیریتی شما هستند؛ گفتیم به عهد برخی افرادی که اطرافتان هستند دل نبندید، دریغ که این استاندار گوش شنوا ندارد!
تا به دیوار بلا ناید سرش
نشنود پند دل آن گوش کرش
فرید کریمی