«هَون علیک(آسان بگیر)؛ از چه میترسی؟ اَنَا اَخوک(من برادر توأم)؛ لَیس بملک(من پادشاه نیستم)؛ من محمد هستم، پسر همان بیابانهایی که تو از آنها آمدهای؛ من از جبابره نیستم؛ من پسر آن زنی هستم که با دست خودش از پستان گوسفند شیر میدوشید.
هیچ آدابی و ترتیبی مجو
هرچه میخواهد دل تنگت بگو
این چند جمله، از قول پیامبر مهر و رحمت(ص) خطاب به یک عرب بیابانی نقل شده که آمده بود تا با رسول خدا حاجتی بگوید ولی از مشاهده هیبت کسی که همه قبایل به او ایمان آورده بودند، زبانش به لکنت افتاد؛ این سخنان زمانی از زبان رسولالله جاری شد که آن بادیهنشین را به گونهای در آغوش گرفته بود که بدنش، بدن مرد عرب را لمس کند تا برادر مسلمانش در آرامش لب به سخن بگشاید.
قرار بود دولت سیزدهم و منصوبانش در چنین مسیری طی طریق کنند؛ ادعاها چیزی غیر از این بود؟ چنین شد؟ صداها برای نقد عملکرد دولت سیزدهم رسا بود؟ در سه سال گذشته، در همین کردستان، چند قلم بدست جرأت کردند بدون لکنت از منصوبان این دولت انتقاد کنند؟ کسی خبر دارد مبتدیان مغرور و خودبینان مفتون چند بار به حق نان و سایهبان این قلم دستدرازی کردند؟ آری استانداری که داعیه پایبندی به شریعت داشت در این چند سال تنها آینده سیاسی خود را تباه نکرد، «اسماعیل» ناکوشا، شوربختانه اخلاق را هم باخت!
شما به خون راقم این سطور تشنه هستید، چکار به وابستگانش دارید کودکطبعان دست به مناهی دراز کرده؟!
خون کند زید و قصاص او به عَمر
مَی خورد عمرو و بر احمد حد خمر
گمان میکردم شرمنده شدنتان به واسطه پروندهسازی کذایی، منجر به صدور فرمان عقبنشینی از سوی ولینعمت کینهورزتان شده باشد؛ چرا نشد؟! دست درازی به روزی یک معلم، کدام زخم استاندار شایسته ترحم کردستان را مرهم شده است؟
فی السماء رِزقُکُم نشنیدهیی؟
اندرین پستی چه بر چفسیدهیی؟
جماعتی که به قول خواجه عبدالله انصاری، «اندیشه ایشان انباشتن شکم و پیشه ایشان بگذاشتن حِکَم» است در کدام محکمه حُکم به دستدرازی صادر کردهاند؟ این چه حکمی است و کدام محکمه دولت محرومان است که بدون حضور متهم حکم صادر میکند! قُتِلَ الخَرّاصُون...
محاکمه و صدور حکم بدون حضور متهم؟ چی کسی به شما اجازه داده منصب منیع قضاوت را با چنین گناه شنیعی آلوده کنید؟ استاندار کردستان که نوچههایش را به جان خلایق انداخته شنیده است «ابوحنیفه نعمان بن ثابت»، یکی از پیشوایان چهارگانه اهل سنت و جماعت و بنیانگذار مذهب حنفی، به دلیل نپذیرفتن مسند قضاوت روانه محبس شد؟ آن هنگام که عمر بن هَیبره، امیر عراق عرب و عراق عجم از او خواست که منصب قضاوت را بر عهده گیرد، او نپذیرفت و پس از آن منصور عباسی نیز با اصرار تمام از او خواست که بر مسند قضاوت بغداد تکیه زند اما این بار نیز قبول نکرد تا اینکه به زندانش افکند و در همانجا وفات یافت؛ نمیخواهید پند بپذیرید؟
دوره زعامت «اسماعیل زارعیکوشا» در کردستان، اگر خدا بخواهد رو به پایان است؛ تاریخ، روزهای تلخ حضور او در مسند استانداری را هرگز از خاطر نخواهد برد؛ کم نبودند بیهنرانی که در این سالها قدر یافتند و دگراندیشانی که رنج کشیدند.
هنر خوار شد جادویى ارجمند
نهان راستى آشكارا گزند
شده بر بدى دست ديوان دراز
به نيكى نرفتى سخن جز به راز
اما بعد؛ ترشرویان تلخگفتار، بدخویان مردمآزار و گدا طبعان ناپرهیزکار بدانند که راقم این سطور هرگز و هیچگاه ناطقهاش را به خاطر نان و نام به کار نگرفته تا اکنون با یک دستدرازی از افشاگری پا پس بکشد؛ «اسماعیل زارعیکوشا» به فکر مرهم برای زخمهایی تازه باشد!
فرید کریمی