«ارسلان ازهاری»، از صاحبمنصبان دولت «محمود» در کردستان که در دولت «شیخ حسن» هم مناصب بالاتری به دست آورد، در دولت سیزدهم هم توفیق یافت که از مقربان باشد و اسفند 1400 توسط رئیس معزول سازمان برنامه و بودجه کشور به عنوان رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی کردستان منصوب شود؛ در حکم اعطایی، صراحتاً به او مأموریت داده شد تا «به منظور کاهش نرخ بیکاری» برنامهریزی کند.
نتایج برنامهریزی! جناب رئیس بعد از نه ماه، در قالب نتایج طرح آمارگیری نیروی کار پاییز 1401 توسط مرکز آمار ایران منتشر شد؛ بخوانید! «کردستان در نرخ بیکاری استان نخست کشور شد»؛ «اشتغال ناقص کردستان به دو برابر میانگین کشور افزایش یافت»؛ «67 درصد مشاغل کردستان غیررسمی اعلام شد»؛ «بیکاری جوانان در کردستان به دو برابر میانگین کشور افزایش یافت» و ...
این همه ماجرا نیست؛ جناب برنامهریز یک کارنامه یکساله «نرخ بیکاری» هم دارد که هنوز جزئیاتش منتشر نشده است؛ کردستان در نرخ بیکاری زمستان 1401 هم استان نخست کشور شده است.
در شرایطی که رئیس دولت سیزدهم اعلام کرده «مرکز آمار ایران، مسئول ارائه آمارهای متقن در کشور است و فقط این آمار باید مبنای سیاستگذاریها و تصمیمسازیها در کشور قرار بگیرد و سایر دستگاهها نیز به آن تأسی کنند»، این قلم آنچه را مرکز آمار منتشر کرده و بخشی از کارنامه «ارسلان ازهاری» است، بدور از هیچ دخل و تصرفی، «روایت» کرده و حالا آنچه انجام شده توسط این ملازم دولت سیزدهم در کردستان، «سیاهنمایی» نام گرفته است! «ازهاری» پا را از این فراتر گذاشته و گفته «برخیها تنها دنبال بیان مطالبی هستند که بدون اشرافیت علمی بر موضوع انجام میدهند»!
بد ندیدم این اظهارات کموزن را با روایتی پاسخ بدهم؛ جورج برنارد شاو (به انگلیسی:George Bernard Shaw)، نمایشنامهنویس و منتقد ادبی ایرلندیتبار برنده جایزه نوبل ادبیات که به شوخ طبعیهای عالمانه شهره است در محفلی از یک تابلوی نقاشی ایراد گرفته و آن را نقد کرد؛ نقاشی که تابلو از آثار او بود از نقد برنارد شاو برآشفت و به او گفت: شما که در همه عمرتان حتی یک تابلوی نقاشی هم خلق نکردهاید، چگونه به خودتان اجازه میدهید تابلوی مرا نقد کنید؟! برنارد شاو در پاسخ گفت: من طعم و مزه اُملت را خیلی بهتر از مرغ درک میکنم درحالی که در تمام عمرم حتی یک بار هم تخم نگذاشتهام!
جناب رئیس سازمان مثلاً برنامهریزی کردستان! همیشه برای روایت یک واقعیت نیاز به برخورداری از دانش علمی در آن زمینه نیست؛ لازم نیست کشاورز باشید تا فرق سیب پلاسیده با سیب تازه را بدانید و یا بزّاز باشید تا پارچه پوسیده را از پارچه سالم تشخیص بدهید! کارنامه عملکرد شما را دارندگان اهلیت در مرکز آمار احصاء و منتشر کردهاند و رسانه فقط روایت کرده و کسی هم نداند شما باید بدانید که در روایتگری اعداد و ارقام تا چه اندازه دست راوی بسته است. نگویید این را هم نمیدانید!
اما بعد؛ استاندار کردستان به عنوان نماینده عالی دولت در این استان، باید به کارگزاران اجرایی یادآوری کند، حرمت، جاده یک طرفه نیست! اتهامزنی حقوقی و اخلاقی به منتقدان دولت و دو قطبی سازی در کردستان نه دردی از دولت دوا میکند و نه سودی برای ملت دارد؛ گذشت آن دوران که کاربدستی بخواهد با دمیدن در شیپور پلشتی و اتهامزنی بیسند، در پی پوشاندن کارنامه مشحون از تباهیاش باشد؛ سرنا را از سر گشاد نباید زد، به دنبال تشفی خاطر و فرونشاندن عقده نباید بود؛ هم خدا شاهد و ناظر است و هم مردم میفهمند؛ صدای حقیقت همیشه از هر صدایی رساتر است.
آقای استاندار! آرتور کوستلر (به انگلیسی: Arthur Koestler)، روزنامهنگار مجاری، سخن نغزی با این مضمون دارد، «آگاهی از آن دست مقولات است که نمیتوان پس گرفت و از آن کاست»؛ مردم متوجه عملکرد ضعیف سازمان مدیریت و برنامهریزی کردستان شدهاند و این ذهنیت نه با گزافگویی بلکه تنها با جابجایی مدیریتی و به دست آوردن نتایج عملی ملموس، قابل تغییر است.
راقم این سطور نفرت از رسانه منتقد مستقل را حق رئیس سازمان مدیریت میداند؛ اما منصبی که «ارسلان ازهاری» اشغال کرد محل شیدائی و نفرت نیست! برنامهریزی عرصه حرکت بر زمین واقعیات است؛ پذیرش شکست در انجام مأموریت، آداب خودش را داشته و مسئولیتپذیری و استعفا در پی دارد؛ هیچکس در طول تاریخ نتوانسته با رجزخوانی و اتهامزنی به این و آن، هزیمت را پنهان کند؛ خرد در مسئولیتپذیری و عذرخواهی است، نه فرافکنی.
بازی با الفاظ و دوگانهسازیهای کاذب هیچ مشکلی از «رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی کردستان» حل نمیکند؛ با این کارنامه غیرقابل دفاع در برنامهریزی به منظور کاهش بیکاری، دوام اقامت «ازهاری» در ساختمان سازمان مدیریت و برنامهریزی استان دیگر چیزی نیست جز هزینه برای دولت و ملت و آسیب به اعتماد بزرگان این کشور به کارآمدی نیروی انسانی توانمند این دیار؛ استعفا اگر نمیدهد ـ که نمیدهد ـ استاندار و نمایندگان مردم در مجلس برای عزلش همت کنند.
فرید کریمی