آنکه خدا او را به مرتبت شهود ذات و اسماء و صفات خود رسانیده باشد و این مقام به طریق حال و مکاشفه بر او ظاهر شده باشد نه به مجرد علم و معرفت حال؛ جنید گوید: عارف کسی است که حق از سر او گویا و خود ساکت باشد (کشاف اصطلاحات الفنون ص 997) ابوتراب نخشبی گوید: عارف کسی است که چیزی او را مکدر نگرداند و گفته شده است که عارف کسی است که از وجود مجازی خویش محو و فانی گشته باشد (شرح کلمات باباطاهر ص 50) و گفته شده است که عارف کسی است که عبادت حق را از آن جهت انجام میدهد که او را مستحق عبادت میداند نه از جهت امید ثواب و خوف از عقاب (مصباح الهدایة ص 85) و گفته شده است که عارف کسی است که دنیا بر او تنگ باشد (کشاف اصطلاحات الفنون ص 997)؛ این توضیحات را مرحوم علیاکبر دهخدا، ادیب، سیاستمدار، شاعر و لغتشناس شهیر ایرانی در شرح کلمه «عارف» آورده است.
بر شرح دهخدا خدشهای وارد نیست؛ با این وصف گویا «حسن عسکری»، فرماندار سنندج در دولت سیزدهم دیروز در جلسهای عنوان کرده «عرفا اکثر از قشر بازاری و کاسبکار بودهاند»! با استناد به کدام سند تاریخی، معلوم نیست؛ انگار کسی در این استان بر اظهارات منصوبان دولت نظارتی نمیکند!
هرکه خواهد گو بیا و هرچه خواهد گو بگو
کبر و ناز و حاجب و دربان بدین درگاه نیست
آنچه دوم تیرماه جاری تارنمای «فارس» از قول فرماندار سنندج نقل کرده روشن است و هیچ نیازی به تفسیر و توضیح ندارد؛ وی عنوان کرده «عرفا اکثر» کاسبکار بودهاند؛ آن عارف کاسبکاری که او میشناسد همچو منی هرچه کنکاش میکنم نمییابم؛ حتی یک مورد!
با هیچ کس نشانی زان دلستان ندیدم
یا من خبر ندارم یا او نشان ندارد
سلطانالعارفین بایزید بسطامی، شمسالشموس عرفا عطار نیشابوری، ناطقحقایق و واعظخلایق یحیی بن معاذ رازی، پیرهرات خواجه عبدالله انصاری، شیخ ابوسعید ابوالخیر، شیخ نجمالدین کبرایخوارزمی، شیخ شهابالدین سهروردی، شیخ ابوالقاسم جنید بغدادی، شیخ عبدالقادر گیلانی، حسین ابن منصور حلاج، ابو اسحاق ابراهیم ادهم، عینالقضاة همدانی، رکنالدین اوحدی مراغهای، کمالالدین عبدالرزاق کاشانی، زینالاسلام ابوالقاسم قشیری نیشابوری، امالخیر رابعه عدویه و دیگر عرفا کدامشان «از قشر بازاری و کاسبکار» بودهاند؟
انتظار منطقی از یک فرماندار آن است ـ و حق مردم نیز هست ـ که به جای نظریهپردازیهای حاشیهساز و خارج از دایره معلوماتش، به وظایف اصلی خود یعنی پیگیری امور اجرایی و حل مشکلات ریز و درشت بر زمین مانده مردم بپردازد.
حالا که کاروان سخن به اینجا رسید بد نیست شاهدی دیگر بیاوریم که ضرورت دقت در بکارگیری عبارات را به فرماندار سنندج و سایر کارگزاران دولت یادآور کند.
«عسکری» دوم تیرماه در جلسه دیگری که خبرش را روابط عمومی فرمانداری منتشر کرده گفته «در آینده نزدیک تمام معتادان متجاهر به صورت کامل در سطح شهر سنندج جمعآوری میشوند»!
این اظهارات به زعم نگارنده نشأت گرفته از وجود یک دیدگاه دستوری برای حل مشکلات در ذهن متکلم است؛ رویکردی که ناکارآمدی آن مدتهاست اثبات شده و در هیچ مقولهای امید به نجاتبخش بودن آن نیست.
کسانی چون فرماندار سنندج که به این سیاق سخن گفته و میگویند، میآیند و میروند و این کلمات هستند که قربانی عملکرد غیرقابل دفاعشان میشوند؛ وقتی کسی با این قاطعیت و بدون در نظر گرفتن این واقعیت انکارناپذیر که اعتیاد یک پدیده چندوجهی بوده و وجود معتاد متجاهر معلول این پدیده است سخن بگوید، دیگر نباید از او انتظار عمل به وعده داشت؛ شوربختانه این دست وعدهها اصولاً قابلیت عملیاتی شدن ندارند؛ جمعآوری کامل معتادان متجاهر سنندج، آن هم در آینده نزدیک در توان فرماندار نیست تا او وعدهاش را بدهد؛ جناب عسکری خیالِ حوصله بحر میپزد، هیهات!
درباره انتصاب، عملکرد و برخی جلسات که «حسن عسکری» در دفتر کارش برگزار میکند سؤالات و گفتنیهایی هست که به زمان مناسب موکول میکنیم.
فرید کریمی